به نام خدا

ساخت وبلاگ
اشغال ترین چیزی که توی زندگیم خریدم ماشین بوده روز بی دردسر و بدبختی نداشته برام دزدی، تصادف و ... تقصیر من بوده یا نبوده اشون مهم نیست مهم اینه که مثل ادمی زاد هر گورستونی که میخواستم برم یه اسنپ یا تپسی میگرفتم میومدن جلو در سوارم میکردن جلو در پیاده ام میکردن زر زر مفت بقیه راجع به اینکه "یه وقت شب و نصف شب که اسنپ نمیاد" هم زمانی که کرونا گرفته بودم با خاک یکسان شد ساعت 3 نصف شب در عرض کمتر از 5 دقیقه اسنپ رسید نزدیک به 200 میلیون پول رو برای یک لگن دست دوم اشغال که از روز اولم با مدل و همه چیش مخالف بودم خوابوندم که برارم روز به روز دردسر و مصیبت بیاره همه جان میسوزه هم این پوله بخوابه هم من بخوام یا با اسنپ برم اینور اونور یا توی گه ترین اب و هوای جهان با مترو و اتوبوس هلاک بشم حالم از هرچی ماشینه به هم میخوره به خصوص این اشغال خودم اگر محض رضای خدا یک دهم چیزی که من به اطرافیانم اهمیت میدم اونا هم به من میدادن این تیکه کثافت تا الان فروخته شده بود و از شرش خلاص شده بودم یعنی به معنای واقعی شر خالصه هیچ خیریتی نداره کثافت مطلقه هیچ وسیله ای به این پر دردسری و مسخرگی و چرتی و ... من تا امروز نخریدم بعد بابت مایه ابرو ریزی، این قدرم پول بدم... ساعت 11 و نیم شب میتونستم سوار اسنپم بشم برم برسم به مقصد و شب رو اروم و با اسایش سرم رو بذارم رو متکی بخوابم ولی باید درگیر یه سری عنتر بازی بشم که چه خبره "ماشین هزار تا خوبی داره" خاک برسرتون با این قوه تصمیم گیریتون که این لجن از نظرتون خوبی داره به نام خدا...
ما را در سایت به نام خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8aminhashemy5 بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 8:30

از صبح که پاشدم دارم یه کله فارکس میخونم

گوشی فاطمه رو از شارژ در اوردم رفتم بهش دادم میگم بیا گوشیت 44% سود داده :-))

مدت ها از زمانی که اینجوری توی یه چیزی غرق بشم میگذره

به نام خدا...
ما را در سایت به نام خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8aminhashemy5 بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 8:30

لحظاتی که توی زندگی خیلی بهشون افتخار میکنم رو، یه بهونه ای پیدا میکنم تا در نهایت خشوع و خضوع و فروتنی پیش دیگران تعریف کنم و از عکس العملشون لذت ببرم! بله همینه که هست اما یکی از این لحظات توی کارم خیلی وقت پیش اتفاق افتاد و لعنتی شرایطش پیش نمیاد تعریف کنم دیگه اینجا بنویسمش حداقل اقا ما رفته بودیم جلسه با مدیران عامل تیم رونیکس یه حالت مصاحبه طوری بود که ببینن من رو به عنوان مشاور سئو میخوان یا نه خیلی ازش میزنم و نهایت ممکن خلاصه میگم: توی جلسه صحبت تشکیل تیم شد گفتن نیروهای جدید تیم رو بر چه اساسی استخدام میکنی؟ گفتم مهم اینه که ادم حسابی باشن گفتن خوب این طرف چیا باید بلد باشه؟ گفتم بیسیک ها رو بلد باشه کافیه، ادم حسابی باشه که بشه با خیال راحت بهشون تکیه کنیم باقیش رو خودمون یادشون میدیم نیاز نیست حرفه ای باشن الزاما دو نفری که از تیم مدیریت اومده بودن یه نگاهی به هم کردن یه چند ثانیه بعدش حرف ها ادامه پیدا کرد که دیگه سوالی نبود توضیحات بود رفتن و تمام بعدا فهمیدم سر همین معیارم برای استخدام بوده که کفشون بریده بوده ظاهرا هرکی میومده میگفته اره باید فلان ابزار رو بلد باشن، فلان چیزو بودنن و ... اینا هم معیارشون همین بحث ادم حسابی بودن بوده و این اشتراک نظر باعث شد خیلی حال کنن این اولین و اخرین ارتباط من با مدیریت بود یه جوری خیالشون راحت شد که دیگه پیداشونم نشد :-)) و بنده از این بابت به خودم افتخار میکنم به نام خدا...
ما را در سایت به نام خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8aminhashemy5 بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 8:30